تو بجنگم ، چه ، مبارزه با تو از جنگ با خوارج لازم تر است! (۱)
در این جملات روح سلحشوری وحماسه موج می زند ، بهویژه این تعبیر که با کمال عظمت ، معاویه را تحقیر نموده می فرماید : دست از سر تو برداشتم (فَاِنِّی تَرَکْتُکَ لِصَلاحِ الاْمِّه).
بررسی علل صلح امام حسن عليهالسلام
مهم ترین وحساس ترین بخش زندگانی امام مجتبی ، که مورد بحث وگفتوگوی فراوان واقع شده وموجب خرده گیری دوستان کوته بین ودشمنان مغرض یا بی اطلاع گردیده است ، ماجرای صلح آن حضرت با معاویه وکناره گیری اجباری ایشان از صحنه خلافت وحکومت اسلامی است.
گروهی ، با مطالعه زندگانی حضرت مجتبی عليهالسلام وحوادث آن روز ، این سؤال ها را مطرح می سازند که چرا امام حسن عليهالسلام با معاویه صلح کرد؟ مگر پس از شهادت امیرمؤمنان عليهالسلام ، شیعیان وپیروان علی با فرزندش حسن مجتبی عليهالسلام بیعت نکرده بودند؟
آیا بهتر نبود که آن چه را بعداً امام حسین عليهالسلام انجام داد ، امام حسن عليهالسلام پیشتر انجام می داد ودر برابر معاویه قیام می کرد ، وآن گاه یا پیروز می شد ویا با شهادت خود حکومت معاویه را متزلزل می ساخت؟
پیش از آن که به پاسخ این سؤال ها بپردازیم ، لازم است مقدمتاً یک نکته را یادآوری کنیم :
__________________
۱ ـ ابن ابی الحدید ، همان کتاب ، ج ۵ ، ص ۹۸ ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، ج ۳ ، ص ۴۰۹ علی بن عیسی الإربلی ، کشف الغمّه فی معرفه الأئمه ، ج ۲ ، ص ۱۹۹ ابوالعباس المبرد ، الکامل فی اللغه والأدب ، ج ۲ ، ص ۱۹۵.