دیگر از این که فرد تهی دستی از درِ خانه اش ناامید برگردد ، شرمسار بود ، لذا فرمود :

آیا حاضری تو را به کاری راهنمایی کنم که به مقصودت برسی؟

چه کاری؟

امروز دختر خلیفه از دنیا رفته وخلیفه عزادار شده است ، ولی هنوز کسی به او تسلیت نگفته است ، نزد خلیفه می روی وبا سخنانی که به تو یاد می دهم ، به وی تسلیت می گویی ، از این راه به هدف خود می رسی.

چگونه تسلیت بگویم؟

وقتی نزد خلیفه رسیدی بگو : «اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذی سَتَرَها بِجِلُوسِکَ عَلی قَبْرِها وَلا هَتَکَها بِجِلوُسِها عَلی قَبْرِکَ».

(حاصل مضمون آن که : حمد خدا را که اگر دخترت پیش از تو از دنیا رفت ودر زیر خاک پنهان شد ، زیر سایه پدر بود ، ولی اگر خلیفه پیش از او از دنیا می رفت ، دخترت پس از مرگ تو دربدر می شد وممکن بود مورد هتک حرمت واقع شود).

مرد فقیر به این ترتیب عمل کرد.

این جمله های عاطفی در روان خلیفه اثر عمیقی بر جای نهاد واز حزن واندوه وی کاست ودستور داد جایزه ای به وی بدهند.

آن گاه پرسید : این سخن از آنِ تو بود؟

گفت : نه ، حسن بن علی عليه‌السلام آن را به من آموخته است.

خلیفه گفت : راست می گویی ، او منبع سخنان فصیح وشیرین است. (۱)

__________________

۱ ـ شریف القرشی ، باقر ، حیاه الإمام الحسن ، ج ۱ ، ، ص ۳۰۲.

۷۵۸۱