آخر. نون تأكيد ثقيله اُدْعُوَنَّ اُدْعُوٰانِّ اُدْعُنَّ اُدْعِنَّ اُدْعُوٰانِّ اُدْعُوْنٰانِّ. نون تأكيد خفيفه اُدْعُوَنْ اُدْعُنْ اُدْعِنْ.

ماضى مجهول : دُعِىَ دُعِيٰا دُعُوا تا اخر. اصل دُعِىَ ، دُعِوَ بود واو براى كسره ماقبل ، قلب بياء شد دُعِىَ شد. و همچنين است اصل دُعِيٰا ، دُعِوٰا بود واو منقلب شد بياء دُعِيٰا شد ، و دُعُوا در اصل دُعِوُوا بود واو براى كسره ماقبل قلب بيا شد دُعِيوُا شد ضمّه بر يا ثقيل بود به ماقبل دادند بعد از سلب حركت ماقبل ، ياء به التقاىِ ساكنين افتاد ، دُعُوا شد بر وزن فُعُوا.

مستقبل مجهول : يُدْعىٰ يُدْعَيٰانِ يُدْعَوْنَ تُدْعىٰ تُدْعَيٰانِ يُدْعَيْنَ تا آخر. اصل يُدْعىٰ يُدْعَوُ بود واو در مرتبه چهارم بود ما قبلش مضموم نبود قلب بياء شد ياء متحرك ماقبل مفتوح را قبل به الف كردند يُدْعىٰ شد. و همچنين است حال تُدْعىٰ و اُدعىٰ و نُدْعىٰ و يُدْعَيٰانِ و تُدْعَيٰان ، در اصل يُدْعَوٰانِ و تُدْعَوٰانِ بودند واو در مرتبه چهارم بود ، ماقبل وى ضمّه نبود قلب بياء شد يُدْعَيٰانِ و تُدْعَيٰانِ شد. و يُدْعَوْنَ و تُدْعَوْنَ در اصل يُدْعَوُون و تُدْعَوُونَ بود واو در مرتبه چهارم بود ماقبلش ضمّه نبود قلب بياء شد يُدْعَيُونَ و تُدْعَيُونَ شد ، ياىِ لام الفعل منقلب به الف شد و به التقاىِ ساكنين بيفتاد يُدْعَوْنَ و تُدْعَوْنَ شد بر وزن يُفْعَوْنَ و تُفْعَوْنَ. و يُدْعَيْنَ و تُدْعَيْنَ جمع مؤنّث در اصل يُدْعَوْنَ و تُدْعَوْنَ بودند واو در مرتبه چهارم بود ماقبلش ضمّه نبود قلب بياء شد يُدْعَيْنَ تُدْعَيْنَ شد بر وزن يُفْعَلْنَ و تُفْعَلْنَ. و تُدْعَيْنَ (واحده مخاطبه مؤنّث) در اصل تُدْعَوِينَ بود واو در مرتبه چهارم بود ، ماقبلش ضمّه نبود قلب بياء شد ياىِ متحرِّك ماقبل مفتوح را قلب به الف كردند تُدْعٰايْنَ شد الف به التقاء ساكنين بيفتاد تُدْعَيْنَ شد بر وزن تُفْعَيْنَ.

۱۵۲۹۹