[ جحد ]

واز جحد نيز چهارده وجه باز مى‌گردد : شش مغايب را و شش مخاطب را و دو حكايت نفس متكلّم را. و آن شش كه مغايب را بود سه مذكّر را بود و سه مؤنّث را.

آن سه كه مذكّر را بود : لَمْ يَضْرِبْ ، لَمْ يَضْرِبٰا ، لَمْ يَضْرِبُوا.

لَمْ يَضْرِبْ : يعنى نزده است او يك مرد غايب در زمان گذشته. صيغه مفرد مذكّر غايب است از فعل جحد ، صحيح و مجرد و معلوم.

لَمْ يَضْرِبْ در اصل يَضْرِبُ بود ( واحد مذكّر غايب بود از فعل مضارع ) خواستيم مفرد مذكّر غايب بنا كنيم از فعل جحد ، لم جازمه بر سرش درآورديم دو عمل كرد : لفظاً و معنىً ، لفظاً حركت آخر را به جزمى ساقط كرد ، و معنىً نقل نمود معناى مضارع را بسوى ماضى و نفى در ماضى كرد لَمْ يَضْرِبْ شد.

لَمْ يَضْرِبٰا : يعنى نزدند ايشان دو مردان غايب در زمان گذشته. صيغه تثنيه مذكّر غايب است از فعل جحد ، صحيح و مجرد و معلوم.

لَمْ يَضْرِبٰا در اصل يَضْرِبَانِ بود ( تثنيه مذكّر غايب بود از فعل مضارع ) خواستيم تثنيه مذكّر غايب بنا كنيم از فعل جحد ، لم جازمه در سرش درآورديم دو عمل كرد : لفظاً و معنىً ، لفظاً نون عوض رفع را به جزمى ساقط كرد ، و معنىً نقل كرد معنى مضارع را بسوى ماضى و

۹۸۴۵