سخنى نگفت و در عين حال، از هيچ اقدامى به نفع اسلام و مسلمين دريغ نورزيد. اما دوران حکومت چند ساله خودش به جنگ با اصحاب جمل و معاويه و خوارج، سپرى شد و سرانجام بدست يکى از خوارج به شهادت رسيد.

امام حسن مجتبى(ع) نيز به دستور معاويه مسموم شد. و پس از مرگ معاويه فرزندش يزيد که اعتنايى به ظواهر اسلام هم نداشت بر اريکه سلطنت اموى تکيه زد. و با اين روند نزولى مى‌رفت که نام و نشانى از اسلام باقى نماند. از اينروى، امام حسين(ع) چاره‌اى جز قيام نديد و با شهادت مظلومانه‌اش مسلمانان را تا اندازه‌اى هوشيار و بيدار کرد و اسلام را از نابودى، نجات داد. ولى شرايط اجتماعى براى تشکيل حکومت عدل اسلامى فراهم نگرديد. و از اين جهت ساير ائمه اطهار(ع) به تحکيم مبانى عقيدتى و نشر معارف و احکام اسلام و تربيت و تهذيب نفوس مستعد پرداختند و در حدودى که شرايط، اجازه مى‌داد مخفيانه مردم را به مبارزه با ظالمان و جبّاران، دعوت مى‌کردند و ايشان را به تحقق حکومت الهى جهانى، اميدوار مى‌ساختند. و بالاخره يکى پس از ديگرى به شهادت رسيدند.

بهرحال، ائمه اطهار (عليهم السلام) در مدت دو قرن و نيم توانستند با تحمل مشکلات و فشارهاى فوق العاده حقايق اسلام را براى مردم بيان کنند: بخشى را بصورت عمومى، و بخشى را بصورت خصوصى براى شيعيان و اصحاب خاصّ خودشان. و بدين ترتيب، معارف اسلامى در ابعاد گوناگونش در جامعه، انتشار يافت و بقاء شريعت محمدى، تضمين شد. و ضمناً در گوشه و کنار کشورهاى اسلامى گروههايى براى مبارزه با حاکمان ستمگر تشکيل گرديد و دست کم توانستند تا حدودى جلو ستمها و خودسريهاى جبّاران را بگيرند.

ولى آنچه وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه را برمى انگيخت وعده ظهور حضرت مهدى(عج) بود که هستى آنان را تهديد مى‌کرد. از اينروى معاصرين امام حسن عسگرى(ع) به شدت ايشان را تحت نظر قرار دادند که اگر فرزندى براى آن حضرت متولد شود او را به قتل برسانند و خود آن بزرگوار را در عنفوان جوانى به شهادت رساندند. ولى اراده خداى متعال بر اين، قرار گرفته بود که حضرت مهدى(عج) متولد و براى نجات جامعه بشرى، ذخيره شوند. و به همين جهت بود که در زمان حيات پدرشان تا سن پنج سالگى جز افراد معدودى از خواصّ شيعه، کسى آن حضرت را زيارت نمى‌کرد و بعد از وفات پدر بزرگوارشان تماسّ امام با

۵۱۱۳