احکام اسلام، منصب الهى ديگرى بعنوان فرمانرواى جامعه اسلامى نيز داشتند که منصبهاى فرعى قضاوت و فرماندهى نظامى و... از آن، اشتقاق مى‌يافت. و همانگونه که دين اسلام، علاوه بر وظايف عبادى و اخلاقى، داراى احکام سياسى و اقتصادى و حقوقى و... بود پيامبر اسلام هم علاوه بر وظايف تبليغ و تعليم و تربيت، از طرف خداى متعال عهده دار اجراى احکام و قوانين الهى و داراى همه مقامات حکومتى بودند.

بديهى است دينى که ادّعاى رهبرى همه جوامع بشرى تا پايان جهان را دارد نمى‌تواند نسبت به اينگونه مسائل، بى تفاوت باشد و جامعه‌اى که براساس اين دين بوجود مى‌آيد نمى‌تواند فاقد چنين مناصب سياسى و حکومتى باشد، مناصبى که تحت عنوان «امامت» مندرج مى‌شود.

اما سخن در اين است که بعد از رحلت پيامبر اکرم(ص) چه کسى بايد عهده دار اين مقام شود؟ و آنرا از چه کسى دريافت کند؟

آيا همانگونه که خداى متعال اين منصب را به پيامبر اکرم(ص) عطا فرموده بود به کسان ديگرى نيز داده است و تصدّى اين مقام تنها در سايه نصب الهى، مشروعيت مى‌يابد يا اعطاء اين مقام از طرف خداى متعال، اختصاص به پيامبر اکرم(ص) داشته و بعد از حضرت، مردم هستند که بايد امامى براى خودشان برگزينند و او را فرمانرواى خودشان قرار دهند؟ و آيا براستى، مردم داراى چنين حقى هستند يا نه؟

و اين، درست همان نقطه اصلى اختلاف بين شيعه و سنّى است. يعنى از يک سوى، شيعيان معتقدند که امامت، منصبى است الهى که بايد از طرف خداى متعال به کسانى که صلاحيت آنرا دارند داده شود و خداى متعال بوسيله پيامبر اکرم(ص) اين کار را انجام داده و اميرمؤمنان على (عليه السلام) را جانشين بلافصل وى قرار داده و سپس يازده نفر از فرزندان او را يکى پس از ديگرى براى تصدّى مقام امامت، تعيين و نصب فرموده است. و از سوى ديگر، اهل سنت معتقدند که امامت الهى همانند نبوت و رسالت، با رحلت پيامبر اکرم(ص) خاتمه يافت و از آن پس، تعيين امام به مردم واگذاشته شد. و حتى بعضى از بزرگان اهل سنت، تصريح کرده‌اند که اگر کسى به زور اسلحه، بر مردم مسلط شود بعد از تسلط، اطاعت وى بر

۵۱۱۳