دليل محکمى بر عدم صحّت اين تفسير مى‌باشد. و تفسير صحيح آيات مزبور را بايد از کتب تفسير، جستجو کرد و در اينجا بطور اجمال، اشاره مى‌کنيم که اين دسته از آيات شريفه، ناظر به نفى تخلف معلول از علت است نه نفى تعدّد علت و جانشين شدنِ علت غيرعادى نسبت به علت عادى، بلکه شايد بتوان گفت که قدر متيقّن از مورد اين آيات، تأثير اسباب و علل غيرعادى است.

٣- شبهه سوم آنکه: در قرآن کريم آمده است که مردم مکرراً از پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) درخواست معجزات و خوارق عادت مى‌کردند و آن حضرت از اجابت چنين درخواستهايى خوددارى مى‌کرد(١) و اگر ارائه معجزات، راهى براى اثبات نبوت است چرا پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) از اين راه، استفاده نمى‌کرد؟

پاسخ اينست که اينگونه آيات، مربوط به درخواستهايى است که بعد از اتمام حجت و اثبات نبوت آن حضرت از هر سه راه (قرائن صدق، بشارات پيامبران پيشين، و ارائه معجزه) و از سر لجاج و عناد يا اغراض ديگرى غير از کشف حقيقت انجام مى‌گرفت(٢) و حکمت الهى، اقتضاء اجابت چنين درخواستهايى را نداشت.

توضيح آنکه: هدف از ارائه معجزات که امرى استثنائى در نظام حاکم بر اين جهان است و گاهى بعنوان اجابت درخواست مردم (مانند ناقه حضرت صالح (عليه السلام)) و گاهى بطور ابتدايى (مانند حضرت عيسى (عليه السلام)) انجام مى‌گرفت شناساندن پيامبران خدا و اتمام حجت بر مردم بود نه الزام بر پذيرفتن دعوت انبياء (عليهم السلام) و تسليم و انقياد جبرى در برابر ايشان، و نه فراهم کردن وسيله‌اى براى سرگرمى و بر هم زدن نظام اسباب و مسبّبات عادى. و چنان هدفى اقتضاء پاسخ مثبت به هر درخواستى را ندارد بلکه اجابت بعضى از آنها خلاف حکمت و نقض غرض مى‌باشد مانند درخواستهايى که مربوط به کارهايى بود که راه گزينش را مسدود مى‌ساخت و مردم را براى پذيرفتن دعوت انبياء (عليهم السلام) تحت فشار

__________________

١.ر. ک: سوره انعام: آيه ٣٧، ١٠٩، سوره يونس: آيه ٢٠، سوره رعد: آيه ٧، سوره انبياء: آيه ٥.

٢.ر. ک: سوره انعام: آيه ٣٥، ١٢٤، سوره طه: آيه ١٣٣، سوره صافّات: آيه ١٤، سوره قمر: آيه ٢، سوره شعراء: آيه ٣ و ٤، ١٩٧، سوره اسراء: آيه ٥٩، سوره روم: آيه ٥٨.

۵۱۱۳