است؟
پاسخ اين شبهه آن است که اين آيات، دلالتى بر روى دادن شک براى آن حضرت ندارد بلکه در مقام بيان اين نکته است که رسالت آن حضرت و حقّانيت قرآن کريم و محتواى آن، جاى شک و ترديدى ندارد. و در حقيقت، اينگونه خطابها از قبيل «اِيَّاكَ أعْنى وَ اسْمَعى يا جارة» (= در بزن ديوار تو بشنو) مىباشد.
٨- شبهه هشتم آنکه: در قرآن کريم گناهانى به پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نسبت داده شده است که خدا آنها را آمرزيده است در آنجا که مىفرمايد: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ»(١).
جواب اين است که منظور از «ذنب» در اين آيه شريفه، گناهى است که مشرکان براى آن حضرت پيش از هجرت و پس از آن، قائل بودند که به معبودهاى ايشان، توهين کرده است و منظور از مغفرت آن، دفع آثارى است که ممکن بود بر آن، مترتّب شود و شاهد اين تفسير، آن است که فتح مکه را علت آمرزش آن شمرده، مىفرمايد: «إِنّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً لِيَغْفِرَ...» و بديهى است که اگر منظور از آن، گناه مصطلح مىبود تعليل آمرزش آن به فتح مکه، وجهى نمىداشت.
٩- شبهه نهم آنکه: قرآن کريم در داستان ازدواج پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) با همسر مطلّقه زيد (پسر خوانده آن حضرت) مىفرمايد: «وَ تَخْشَى النّاسَ وَ اللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ»(٢) و چگونه چنين تعبيرى با مقام عصمت، سازگار است؟
جواب اين است که پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بيم آن داشتند که مردم در اثر ضعف ايمان، اين اقدام را که به دستور خداى متعال و براى شکستن يکى از سنتهاى غلط جاهليّت (همسان شمردن فرزند خوانده با فرزند حقيقى) انجام مىگرفت حمل بر تمايل شخصى آن حضرت کنند و موجب ارتداد ايشان از دين شود، و خداى متعال در اين آيه شريفه، پيامبر خود را آگاه مىسازد که مصلحت اين سنت شکنى، مهمتر و ترس از مخالفت با اراده الهى مبنى بر مبارزه عملى پيامبرش با اين پندار غلط، سزاوارتر است. پس اين آيه شريفه
__________________
١. سوره فتح، آيه ٢.
٢. سوره احزاب، آيه ٣٧.