از آنرا نداشته باشند راهى براى کنترل و نظارت بر درستى کار وسائط نخواهند داشت و تنها در صورتى که محتواى پيامى مخالف احکام يقينى عقل باشد خواهند فهميد که خللى در آن، وجود ندارد. مثلاً اگر کسى ادعا کرد که از طرف خدا به او وحى شده که اجتماع نقيضين جايز يا واجب است يا (العياذباللّه) تعدّد يا ترکيب يا زوال، در ذات الهى راه دارد مىتوان به کمک حکم يقينى عقل به بطلان چنين مطالبى کذب ادعا وى را اثبات کرد اما نياز اصلى به وحى، در مسائلى است که عقل، راهى براى اثبات يا نفى آنها ندارد و نمىتواند با ارزيابى مفاد و محتواى پيام، صحّت و سقم آنرا تشخيص دهد. در چنين مواردى از چه راهى مىتوان صحّت محتواى وحى و مصونيّت آن را از تصرف عمدى يا سهوى وسائط، اثبات کرد؟
جواب اين است: همانگونه که عقل، با توجه به حکمت الهى طبق برهانى که در درس بيست و دوم بيان شد درمى يابد که بايد راه ديگرى براى شناختن حقايق و وظايف عملى، وجود داشته باشد هر چند از حقيقت و کنه آن راه، آگاه نباشد به همين ترتيب درک مىکند که مقتضاى حکمت الهى اين است که پيامهاى او سالم و دست نخورده بدست مردم برسد و گرنه نقض غرض خواهد شد.
به ديگر سخن: بعد از آنکه معلوم شد که بايد پيامهاى الهى با يک يا چند واسطه به مردم برسد تا زمينه تکامل اختيارى انسانها فراهم شود و هدف الهى از آفرينش بشر تحقق يابد با استناد به صفات کماليّه الهى ثابت مىشود که اين پيامها مصون از تصرفات عمدى و سهوى خواهد بود. زيرا اگر خداى متعال نخواهد که پيامهايش بطور صحيح به بندگانش برسد خلاف حکمت خواهد بود و اراده حکيمانه الهى، آنرا نفى مىکند، و اگر خدا نداند که پيام خود را از چه راهى و بوسيله چه کسانى بفرستد که سالم به بندگانش برسد با علم نامتناهى او منافات خواهد داشت، و اگر نتواند وسايط شايستهاى را برگزيند و ايشان را از هجوم شياطين، حفظ کند با قدرت نامحدود او سازگار نخواهد بود.
پس با توجه به اينکه خداى متعال، عالم به همه چيز است نمىتوان احتمال داد که واسطهاى را برگزيده که از خطاکاريهاى او آگاه نبوده است(١)، و با توجه به قدرت نامحدود الهى نمىتوان
__________________
١. قرآن کريم در اين باره مىفرمايد: «اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه». سوره انعام، آيه ١٢٤.