در نتيجه اين سوال مطرح می شود که؟

الف ـ خداوند حکيم برای چه جهان آفرينش را آفريده و هدف از خلقت ما چيست؟

ب ـ از چه راهی می توان به هدف از خلقت خويش برسيم و راه سعادت و کمال چيست و چگونه بايد پيمود؟

ج ـ پس از مرگ چه خواهد شد؟ (آيا با مردن نابود می شويم یا حيات ديگری در کار است و زندگی پس از مرگ چگونه خواهد بود؟)

برای آگاهی از پاسخ اينگونه سوالات متوجه می شويم که بايد شخصی از طرف خداوند مبعوث گردد که فلسفه آفرينش و راه رسيدن به کمال و سعادت و چگونگی جهان پس از مرگ را به ما ياد دهد.

انسان با عقل خود مسائل مربوط به زندگی دنيوی را درک می کند اما در مسائل مربوط به سعادت و کمال، آينده زندگی و جهان گسترده پس از مرگ ناتوان است از اينرو خداوند حکيم بايد پيامبرانی معصوم را برای راهنمائی انسانها جهت رسيدن به کمال واقعی بفرستد.

هشام بن حکم می گويد: يک مرد غير مذهبی از امام صادق عليه‌السلام پرسيد لزوم بعثت پيامبران را چگونه ثابت می کنيد؟ حضرت فرمودند: چون ثابت کرديم که ما آفريننده و صانعی داريم که از ما و همه مخلوقات برتر و با حکمت و رفعت است و با توجه به اين که مردم نمی توانند با او تماس بگيرند به اين نتيجه می رسيم که او در ميان مخلوقات خود پيامبرانی دارد که مردم را به مصالح و منافع آشنا می سازد و همچنين از اموری که بقای انسانها وابسته به آنست و ترکش موجب نابودی آنهاست آنان را آگاه

۲۳۷۱