کند ديدم سر بر سجده گذاشته و پيوسته می گويد يا حی يا قيوم چند مرتبه رفتم و برگشتم و او را در همين حال ديدم تا خداوند پيروزی را نصيب او ساخت. (١)

آنچه بيان شد اصول صفات خداوند متعال است و صفات ديگر به آنها بر ميگردد که تنها به ترجمه ای از آنها اکتفا می کنيم.

قديم و ابدی: يعنی هميشه بوده و هميشه خواهد بود. برای او آغاز و پايانی تصور نمی شود، هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «اول و آخر و ظاهر و باطن اوست و او از هر چيز آگاه است».(٢)

مُريد: يعنی صاحب اراده می باشد و در کارهايش مجبور نيست و هر کاری انجام می دهد دارای هدف و حکمت است. (حکيم است)

مُدرک: همه چيز را درک می کند همه را می بيند و همه صداها را می شنود (سميع و بصير است).

متکلم: يعنی خداوند می تواند امواج صدا را در هوا ايجاد کند و با پيامبران خود سخن بگويد نه اينکه تکلم از زبان و لب و حنجره باشد.

صادق: يعنی هر چه خداوند می گويد راست و عين واقيعت است زيرا دروغ يا از جهل و نادانی و يا از ضعف می باشد و خداوند منزه است.

در نتيجه خداوند کمال بی نهايت است و هيچ گونه نقصی در ذات اقدسش راه ندارد و ما بايد درباره شناخت صفات هم به عجز خود اعتراف کنيم و با کمال ادب عرض می کنيم:

اي برتر از خيال و قياس و گمان و وهم

وز هر چه خوانده ايم و شنيده ايم و گفته ايم

مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر

ما همچنان در اول وصف تو مانده ايم

__________________

(١) تفسير روح البيان، ذيل تفسير آية الکرسي.

(٢) سوره حديد، آيه ٣.

۲۳۷۱