خداست و آن در حد شرک به خداست. (١)

فقيه در اصطلاح امروز همان شخصی است که در حديث با تعبير عارف به حلال و حرام معرفی شده است.

شيوه استدلال به اين حديث چنين است: وقتی در زمان حضور معصوم عليه‌السلام و در صورت دسترسی نداشتن به معصوم و حاکميت نداشتن او وظيفه مردم مراجعه به فقيهان جامع الشرايط است، در زمان غيبت که اصلا معصوم حضور ندارد به طريق اولی وظيفه مردم مراجعه به فقيهان جامع الشرايط است.

٣ ـ حديثی که مرحوم صدوق از امير المومنين علی عليه‌السلام نقل می کند که رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِي‏ (خدايا جانشينان مرا مورد رحمت خويش قرار ده) از آن حضرت سوال شد جانشينان شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: الَّذِينَ يَأْتُونَ مِنْ بَعْدِي يَرْوُونَ حَدِيثِي وَ سُنَّتِي. (آنان که بعد از من می آيند و حديث و سنت مرا نقل می کنند)(٢) برای دلالت اين حديث برای ولايت فقيه بايد به دو نکته توجه کرد:

الف: رسول اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از سه شان عمده برخوردار بودند

١ ـ تبليغ آيات الهی و رساندن احکام شرعی و راهنمايی مردم

٢ ـ قضاوت در موارد اختلاف و رفع خصومت

٣ ـ زمامداری جامعه اسلامی و تدبير آن يعنی ولايت.

__________________

(١) اصول کافی، ج ١، ص ٦٧.

(٢) من لا يحضره الفقيه، ج ٤، ص ٤٢٠ ـ وسائل الشيعه، ج ١٨، ص ٦٥.

۲۳۷۱