عَلَيْهِ لَطَلَاوَةً وَ إِنَّ أَعْلَاهُ لَمُثْمِرٌ وَ إِنَّ أَسْفَلَهُ لَمُغْدِقٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلُو وَ لَا يُعْلَى‏ «گفتار او شيرينی خاص و زيبائی مخصوص دارد بالای آن همچون شاخه های درخت پر ثمر و ريشه آن پرمايه است گفتاری است که بر همه چيز پيروز می شود و چيزی بر آن پيروز نخواهد شد» اين سخن سبب شد که در ميان قريش گفتند وليد دلباخته محمد شده و مسلمان شده است.

اين اظهار نظر ضربه سختی برای مشرکان بود لذا ابوجهل مامور شد چاره ای بينديشد او هم نزد وليد آمد و ماجرای مشرکان قريش را گفت و او را به مجلس آنها دعوت کرد، وليد به مجلس آنها آمده و گفت آيا فکر می کنيد محمد ديوانه است؟ آيا هرگز آثار جنون در او ديده ايد؟ حاضران گفتند: نه. گفت تصور می کنيد دروغگو است مگر او بين شما به راستگو و امين معروف نبود؟ بعضی از سران قريش گفتند: پس بايد چه نسبتی به او بدهيم؟ وليد فکری کرد و گفت بگوييد او ساحر است زيرا هر کس به او ايمان آورد در راه او از همه چيز می گذرد. مشرکان اين شعار را همه جا پخش کردند تا توده های مردم را که شيفته قرآن شده بودند از پيغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دور کنند ولی با همه تلاشی که انجام دادند نقشه آنان اثر نکرد و تشنگان حقيقت گروه گروه به سوی حضرت می آمدند و از اين پيام آسمانی و جذابيتش سيراب می شدند در سوره مدّثر اشاره به شيطنت قريش و وليد بن مغيره شده است.

نسبت سحر در حقيقت يک اعتراف به جذابيت قرآن بود. آنها اسم اين جاذبه را سحر گذاشتند در حاليکه ربطی به سحر ندارد.

قرآن خزينه همه فضائل و علوم است، کتاب فقه نيست اما دارای قوانين عبادی، سياسی، اجتماعی، کيفری، جزائی و غيره است، قرآن

۲۳۷۱