مرگ به يک نقطه مساوی می رسند، پس چه چيزی می تواند مانع اين انسان از فساد و هوسرانی باشد؟ در نتيجه اعتقاد به خدا و قيامت باعث می شود انسان خود را در برابر هر حرکتی مسئول بداند، انسان معتقد باور دارد که کوچک ترين عمل زشت و زيبای او حساب دارد. فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (١) «هر کس به اندازه ذره ای خوبی يا بدی کند آنرا خواهد ديد».

اين اعتقاد زمينه ساز عدالت اجتماعی است اينجاست که بايدها و نبايدهای اخلاقی معنا پيدا می کند و معتقدين به دين انسانهايی ايثارگر - متقی و پرهيزکار - جدی و کوشا خواهند بود.

چرا بسياری از مسلمانان به نتايج فوق نرسيده اند؟

پس از بيان مباحث گذشته و نتايج و فوايدی که برای دين و اعتقاد به آن بيان کرديم اين سوال مطرح می شود که اگر دين به زندگی محتوی می دهد و انسان را از تحير و سرگردانی نجات می دهد و سبب کمال و سعادت است و اگر دين موجب آرامش و زمينه ساز عدالت اجتماعی است پس چرا بيشتر مسلمانان به اين نتايج نرسيده اند؟!

جواب اين سوال را با روايتی از امير المومنين عليه‌السلام بيان می کنيم که فرمودند: الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوَارِح(٢)، « ايمان اقرار به زبان و شناخت قلبی و عمل با اعضا و جوارح است ».

روشن است که دين و ايمان اغلب مسلمانان از مرحله اول تجاوز نکرده و در نتيجه ايمان زبانی بدون معرفت و بدون عمل اثر و فايده ای

__________________

(١) سوره زلزال، آيه ٧ و ٨.

(٢) بحار الانوار، جلد ٦٦، صفحه ٦٨.

۲۳۷۱